یه روزی پسری باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یک ماه موند؛
بعد از یک ماه دختری را سر کوچه میبینه و بهش تیکه میندازه!
یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود؟!
میگه نه! میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی!
عذاب
وجدان میگیره میره خونه رفیقش؛ رفیقش داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه
ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمیدونستم خواهر تو بود!
دوستش پیکشو میبره بالا میگه: به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت.
برای مشاهده در ابعاد واقعی کلیک کنید
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .